فیک[بازی دوباره...]
پارت6
مینسو:چطورناراحت نباشم
رزی:اَه..خب مینسودوروز دیگ منوفیلیکس وهیونجین باهم میخوایم بریم بار میای دیگ؟
مینسو:فک نکنم انقدرحالم خوب باشه که بیام خوش گذرونی
رزی:مینسواینطوری نکن دیگ بیاخوش میگذره
مینسو:عام..خب باشه
رزی:باش من دیگ برم میبینمت بوس
مینسو:باش بای
رزی ویو
به مینسوزنگ زدم گفتم دوروزدیگ باهیونجین وفیلیکس میخوایم بریم بیرون راستش من وهیونجین ومینسووفیلیکس باهم ازمدرسه دوست بودیم بگذریم به مینسوگفتم وقبول کردخیلی خوشحالم نقشم داره عملی میشه
(پرش زمانی به دوروزبعد)
مینسوویو
نمیخواستم مثل اون دفعه اتفاق بدی بیوفته پس به جونگ کوک دروغ گفتم دارم بارزی میرم خریدچون میدونم نمیزاره برم بارکم کم آماده شدم یه لباس خیلی خوشگل بازپوشیدم(عکس لباس رومیزارم) ارایش ملایمی کردم وبه رزی زنگ زد
رزی:سلام
مینسو:سلام کجایی
رزی:پایین منتظرتم
مینسو:اومدم
[۵مین بعد]
(صحبت مینسو و رزی داخل ماشین)
رزی:چطوری دختر
مینسو:بدنیستم پس فیلیکس وهیونجین کو؟
رزی:اونازودتررفتن توبارمنتظرماهستن راستی ازدست فیلیکس ناراحتی؟
مینسو:انتظارداری ناراحت نباشم
رزی:خب خواستم بپرسم
(پرش زمانی به بار)
مینسوویو
رفتیم بارمنو رزی وهیونجین وفیلیکس نشستیم روی یه میزکه نوشیدنی آوردن نمیخواستم بخورم رزی زورم کردبعداینکه خوردم حالم یکم بدشداخه من علاقه ای ندارم به اینجورچیزاندارم رفتم دستشویی همین که ازدستشویی اومدم بیرون..........
ا[]د[]ا[]م[]ه[]د[]ا[]ر[]د
یعنی انقدرخسته میشیدلایک کنید؟
مینسو:چطورناراحت نباشم
رزی:اَه..خب مینسودوروز دیگ منوفیلیکس وهیونجین باهم میخوایم بریم بار میای دیگ؟
مینسو:فک نکنم انقدرحالم خوب باشه که بیام خوش گذرونی
رزی:مینسواینطوری نکن دیگ بیاخوش میگذره
مینسو:عام..خب باشه
رزی:باش من دیگ برم میبینمت بوس
مینسو:باش بای
رزی ویو
به مینسوزنگ زدم گفتم دوروزدیگ باهیونجین وفیلیکس میخوایم بریم بیرون راستش من وهیونجین ومینسووفیلیکس باهم ازمدرسه دوست بودیم بگذریم به مینسوگفتم وقبول کردخیلی خوشحالم نقشم داره عملی میشه
(پرش زمانی به دوروزبعد)
مینسوویو
نمیخواستم مثل اون دفعه اتفاق بدی بیوفته پس به جونگ کوک دروغ گفتم دارم بارزی میرم خریدچون میدونم نمیزاره برم بارکم کم آماده شدم یه لباس خیلی خوشگل بازپوشیدم(عکس لباس رومیزارم) ارایش ملایمی کردم وبه رزی زنگ زد
رزی:سلام
مینسو:سلام کجایی
رزی:پایین منتظرتم
مینسو:اومدم
[۵مین بعد]
(صحبت مینسو و رزی داخل ماشین)
رزی:چطوری دختر
مینسو:بدنیستم پس فیلیکس وهیونجین کو؟
رزی:اونازودتررفتن توبارمنتظرماهستن راستی ازدست فیلیکس ناراحتی؟
مینسو:انتظارداری ناراحت نباشم
رزی:خب خواستم بپرسم
(پرش زمانی به بار)
مینسوویو
رفتیم بارمنو رزی وهیونجین وفیلیکس نشستیم روی یه میزکه نوشیدنی آوردن نمیخواستم بخورم رزی زورم کردبعداینکه خوردم حالم یکم بدشداخه من علاقه ای ندارم به اینجورچیزاندارم رفتم دستشویی همین که ازدستشویی اومدم بیرون..........
ا[]د[]ا[]م[]ه[]د[]ا[]ر[]د
یعنی انقدرخسته میشیدلایک کنید؟
۶.۴k
۱۱ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.